نامه چوک سری نود و سوم صفحه 48 مطمئنم همانطور که ما الفبای نویسندگی رو باکتاب«عناصر داستان» از میرصادقی" یاد گرفتیم، به همان ترتیب هم الفبای عاشقی و خوشبختی رو از آثار داستانی شین براری یاد گرفته یم و وقتی که داستان های بلندش رو خوندیمش دهنمون از شور وشوق باز میشده ووقتی رازو رمزای عاشقی و یا تعبیر آرزوی محال مون رو یاد میگرفتیم کیف میکردیم و از اون به بعد به زندگی طور دیگه ای نگاه میکردیم وانگار قند تو دلمون آب میکردن.
نامه چوک سری نود و سوم صفحه 48 مطمئنم همانطور که ما الفبای نویسندگی رو باکتاب«عناصر داستان» از میرصادقی" یاد گرفتیم، به همان ترتیب هم الفبای عاشقی و خوشبختی رو از آثار داستانی شین براری یاد گرفته یم و وقتی که داستان های بلندش رو خوندیمش دهنمون از شور وشوق باز میشده ووقتی رازو رمزای عاشقی و یا تعبیر آرزوی محال مون رو یاد میگرفتیم کیف میکردیم و از اون به بعد به زندگی طور دیگه ای نگاه میکردیم وانگار قند تو دلمون آب میکردن.
مهمانی جلسهی سوم: فکر میکنید لازم است، باز همه چیز را بگویم:. من و آقایان آبی و زرد در خانهشان را زدیم، البته قبلش میدانستند که ما میرویم، قرمز از در بالا آمد، کوچه خلوت بود، من خودم دقت کردم، محال است کسی او را دیده باشد، قرار شد پشت درختهای انبوه حیاط منتظر باشد، تا اگر مشکلی پیش آمد عمل کند، درختها در عکسهای شناسایی مشخصاند. ما را راحت قبول کردند، عادی عادی و حتا صمیمانه، البته مشکوک بودم، شما که نبودید، نمیتوانم حالم را توضیح بدهم، آخر در
درباره این سایت